جدول جو
جدول جو

معنی حرف دانی - جستجوی لغت در جدول جو

حرف دانی
(حَ فِ)
اهل جفر هفت حرف از حروف ظلمانی را بدین لقب خوانند. رجوع به حرف نورانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طرف داری
تصویر طرف داری
جانب داری، حمایت، نگهبانی از مرزها و نواحی
فرهنگ فارسی عمید
(حَ فِ اَ نا)
هفت حرف از حروف ظلمانی را اهل جفر بدین نام خوانند. رجوع به حرف نورانی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ زَ)
حرفی که عارض بر صوت و باقی با آن باشد، مانند حرفهای مصوته و حروف عله و برخی از حروف صامت همچون ف. س. ش. که ممکن است آنها را در تلفظ بکشانیم و توهم تکرار در میان نباشد. در برابر حرفهای آنی چون ت. ط. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ تَ مَنْ نی)
رجوع به حرف شرط و جزا شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ)
حرف چاویده. (مجموعۀ مترادفات ص 209). سخن بی پایه و گزافه
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان کوهستان بخش داراب شهرستان فسا. سکنه 1456 تن. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
عالم به فنون جنگ: سوم شجاع و مبارز حرب دان و سلاح شناس. (سندبادنامه ص 318)
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ)
حرفی که نتوان آنرا بی تکرار کشانید مانند ت، ط و بیشتر حروف صامته که بوجود نیایند مگر در پایان تنفس، چنانکه در لفظ ’بیت، فرط’ و یا در آغاز تنفس در ’طرب، تراب’ و یا فقط در یک آن متوسطدر ’نقطه، ابتر’. و نام ’حرف’ برای این گونه حروف اولی و بهتر است زیرا که اینها طرف صوت هستند و حرف به معنی طرف و کنار است. در مقابل حرف زمانی. برخی ازحروف آنی شبیه به حروف زمانی و مصوت هستند، مانند حرفهائی که مکرر بر زبان آیند چون ’د. ح. خ’ مثلاً در تلفظ ’دار. کار’ راء مکرر بر زبان آید و شنونده می پندارد که یک راء کشیده میشود، زیرا که فاصله کوتاه زمانی آن را درک نمی کند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
عبدالسلام بن عبدالرحمان حردانی، مکنی به ابوالقاسم. از پدرش و از شعیب روایت دارد. به سال 290 هجری قمری درگذشت. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرب دان
تصویر حرب دان
عالم به فنون جنگ
فرهنگ لغت هوشیار